سلام اول اون عزیز تنها به شما تعلق ندارد به همه بچه هایی که با جنگ بزرگ شدند هم تعلق دارد یه جورایی هم با هم همرشته هستیم وبلاگت یه جورایی خاطرات بچگی های منو داره که به جای اینکه با عروسک باربی بزرگ بشیم با ترس و دلهره و صدای بمبو موشک بزرگ شدیم الانم همون دلهره ها باهامون هست
مرصی از نظرتون ، 100 البته که همینطور اما اینروزا تو دنیائی که ما در اون زندگی میکنیم کم کم خیلی حرمتا دار رنگ می بازن - اگر من این وبلاگ رو درست کردم و هر از گاهی یک دستی به سر و گوشش میکشم برای دل خودمه تا یادم نره ... هنوز چشم انتظارشم . کاش 1 روز خودش بیاد نظر بده و بگه من برگشتم .
سلام اول اون عزیز تنها به شما تعلق ندارد به همه بچه هایی که با جنگ بزرگ شدند هم تعلق دارد یه جورایی هم با هم همرشته هستیم وبلاگت یه جورایی خاطرات بچگی های منو داره که به جای اینکه با عروسک باربی بزرگ بشیم با ترس و دلهره و صدای بمبو موشک بزرگ شدیم الانم همون دلهره ها باهامون هست
مرصی از نظرتون ، 100 البته که همینطور اما اینروزا تو دنیائی که ما در اون زندگی میکنیم کم کم خیلی حرمتا دار رنگ می بازن - اگر من این وبلاگ رو درست کردم و هر از گاهی یک دستی به سر و گوشش میکشم برای دل خودمه تا یادم نره ... هنوز چشم انتظارشم . کاش 1 روز خودش بیاد نظر بده و بگه من برگشتم .
وقتی تو نیستی دستانم بوسعت فاصله ها خالیست.
وبه غریبی یک پرنده درشانه شب تنها!
وقتی تونیستی چشمانم طعم باران میگیرد وپرنده های زخم خورده به اشک دسته دسته ازانتظار نشینی چشمانم برمیخیزندودرانسوی گونه هادست وپا میزنند.
وقتی تو نیستی روح خسته ام تب میکندولحن معصوم احساسم لب به هذیان میگشاید...وقتی بی توماندن سخت ازارم میدهد.زانوهای انتظارم سست میشود/همه قلم های صبرم میشکندوجوهر تحملم میخشکد.باورتلخ نبودنت تاوان کدامین گناه است که پس میدهم؟اخربمن بگو...طاقتم زردشد..چراگیاه امدنت نمی روید!؟ رضا
انکه مست امدودستی به دل مازد و رفت
دراین خانه ندانم به چه سودازد و رفت
خواست تنهایی مارا به رخ ما بکشد
تنه ای بردراین خانه تنها زد و رفت