ببار ای ابر بهار . با دلم گریه کن .به یاد عاشقای این دیار. به یاد عاشقای بی مزار .به هر لیلی چون مجنون ببار ای بارون.....
ببار ای ابر بهار . با دلم گریه کن .به یاد عاشقای این دیار. به یاد عاشقای بی مزار .به هر لیلی چون مجنون ببار ای بارون.....

..هنوزستاره های بی فروغ چشمانمان برای دیدن تو ازروی شانه های یکدیگر
سرک میکشند ودرختان بی برگمان برای عبور بلندای قامت تو- دوسوی جاده
انتظارصف درصف ایستاده اندوباانکه گلها شکفته اند وسبزه هاازدل زمین دست
نیایش به اسمان گشوده اند ما در زمهریر بی تو بودن مانده ایم....هنوز
قندیل نقره گون مهتاب چشمانت دراسمان یادمان پرتو افشانند پس چشم انتظارمان
باش تاباگل شاخه های وجودمان به دیدارت بیاییم بنشینیم وازتو بگوییم.
امیر رضا
سهشنبه 5 خردادماه سال 1388 ساعت 10:14 ق.ظ