نه من هرگز نمی فهمم چگونه رفتی وبدرودنگفتی و رضادادی مرا برجا نهی تنها؟! دلم خوش بود درغربت،که گهگاهی شود فرصت به وقت سرخ دیدارت،روند ازیاد تلخی ها که گاهی گرم اغوشت برد تا کودکی هایم ودرامن حضورت غم ، ببازد رنگ خود یکجا! ازاندوهم نمی خفتی ، به جز جانم نمی گفتی ومن باتو اگر بودم ، همیشه می شدم زیبا! نه من هرگز نمی فهمم! نمی فهمم! نمی فهمم!
امیر رضا
سهشنبه 15 دیماه سال 1388 ساعت 11:43 ق.ظ
هزار نقد به بازار کاینات ارند یکی به سکه صاحب عیار مانرسد
رضا مالکی
سهشنبه 22 فروردینماه سال 1391 ساعت 03:26 ب.ظ
خدایا،اسمان راانگونه وسیع افریدی تاهر پرنده ای که دلش گرفت،بال بگشاید واندوهش رادراوج بی کرانه ی ان ازیاد ببرد. واینک منم پرنده ای که دلش به اندازه همه اسمان گرفته ...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
هزار نقد به بازار کاینات ارند
یکی به سکه صاحب عیار مانرسد
خدایا،اسمان راانگونه وسیع افریدی تاهر پرنده ای که دلش گرفت،بال بگشاید واندوهش رادراوج بی کرانه ی ان ازیاد ببرد.
واینک منم پرنده ای که دلش به اندازه همه اسمان گرفته ...